سلام
سوال : فلسفه مهریه برای زنان چیست؟ به فرمایش امام صادق علیه السلام تنها هدیه وتحفه ای است که از جانب مرد به زن خویش؛ مگر این تنها مرد است که به خوشی می رسد؟ زن هم لذت می برد ومرد مسؤولیت سنگینی نسبت به زن دارد.
پاسخ : پدید آمدن مهریه نتیجه تدبیر ماهرانهای است که در متن خلقت و آفرینش برای تعدیل روابط زن و مرد و پیوند آنها به یکدیگر بکار رفته است. مهریه ریشه در حیا و عفاف زن دارد.
زن با الهام فطری دریافته است که عزت و احترام او به این است که خود را رایگان در اختیار مرد قرار ندهد
و همین سبب شده که زن توانسته با همه ناتوانی جسمی، مرد را به عنوان خواستگار به آستانه خود بکشاند و مردها را به رقابت با یکدیگر وادار کند.
زن درمرد تأثیر فراوان داشته،تأثیر زن درمرد از تأثیر مرد درزن بیشتر بوده است، مرد، بسیاری از هنرنمائی ها، شجاعتها ودلاوری ها ونبوغ ها و شخصیت های خود را مدیون زن وخودداری های ظریفانة زن است، مدیون حیا وعفاف زن است، مدیون شیرین فروشی زن است.
همان قدرت زنانه که توانسته در طول تاریخ، شخصیت خود را حفظ کند وبه دنبال مرد نرود و مرد را به عنوان خواستگار به آستان خود بکاشند، مردان را به رقابت و جنگ با یکدیگر دربارة خود وادارد وآنها را تا سرحد کشته شدن ببرد، حیا وعفاف را شعار خود قرار دهد، بدن خود را ا زچشم مردم مستور نگهدارد وخود را موجودی اسرارآمیز جلوه دهد،الهام بخش مرد وخالق عشق او باشد، هنر آموز وشجاعت بخش ونبوغ آفرین او واقع شود و...همان قدرت می توانسته مرد را وادار کند که هنگام ازدواج عطیه ای به نام "مهریه" تقدیم اوکند.
برای همین زن همیشه در روحیات مرد تأثیر میگذاشته و مرد دراجتماع، آنگاه که حیا و عفاف و خودداری زن از میان برود و زن بخواهد در نقش مرد ظاهر شود اول به زن مهر باطله میخورد و بعد مرد مردانگی خود را فراموش میکند و سپس اجتماع در اثر فساد و بی بندباری و شکسته شدن نظام و ارکان خانواده منهدم میگردد
در روایات اسلامی وارد شده که مرد از زن شهوانیتر نیست بلکه بر عکس است. لکن زن در مقابل شهوت از مرد تواناتر و خوددارتر آفریده شده است و مرد در مقابل غریزه از زن ناتوانتر است، این خصوصیت همواره به زن فرصت داده است که دنبال مرد نرود و زود تسلیم او نشود و بر عکس مرد را وادار کرده است که به زن اظهار نیاز کند و برای جلب رضای او اقدام نماید. یکی از آن اقدامات این بوده که برای جلب رضای او و به احترام موافقت او هدیهای بنام «مهریه» نثار او میکرده است. (با استفاده از «نظام حقوق زندر اسلام»، ص201 )
مهریه مادهای است از یک آئین نامه کلی که طرح آن در متن خلقت ریخته شده است و با دست فطرت تهیه گردیده و برای تعدیل روابط زن ومرد وپیوند آنها به یکدیگر به کار رفته است.
مهر ازآنجا پیدا شده که درمتن خلقت نقش هر یک از زن ومرد درمسأله عشق مغایر نقش دیگری است، عرفا این قانون را به سراسرهستی سرایت می دهند ومی گویند قانون عشق وجذب وانجزاب بر سراسر موجودات ومخلوقات حکومت می کند.
نوع احساسات زن ومرد نسبت به یکدیگر یک جور نیست،قانون خلقت،جمال وغرورو بینیازی را درزن، ونیازمندی وطلب وعشق وتغزل را در مرد قرار داده است.ضعف زن درمقابل نیرومندی بدنی به همین وسیله تعدیل شده است وهمین جهت موجب شده که همواره مرد از زن خواستگای کرده است.
و مهر، با حیا وعفاف زن یک ریشه دارد زن با الهام فطری دریافته است که عزت واحترام او به این است که خود را رایگان دراختیار مرد قرار ندهد وبه اصطلاح شیرین بفروشد.
در اسلام هم مهریه یک چیز ابداعی و اختراعی نبوده بلکه اسلام مهریه را به حالت فطری و طبیعی آن برگردانید.
سوره نسأ، آیه 4) قرآن کریم با لطافت و ظرافت بی نظیری میگوید: (وآتُو النِسأَ صَدُقاتِهِنَّ نَحْلَه);) یعنی کابین زنان را که به خود آنها تعلق دارد]نه به پدران یا برادران آنها[ و عطیه وپیشکشی است از جانب شما به آنها،بخودشان بدهید. قرآن کریم در این جمله کوتاه به سه نکته اساسی اشاره کرده است، نکته اول این که به نام صدقه(ضم دال) یادکرده است نه با نام مهر، صدقه از ماده صدق است وبدان جهت به مهر،صداق یا صدقه گفته می شود که نشانه راستین بودن علاقة مرد است، نکته دوم این که با ملحق کردن ضمیر "هن" به این کلمه می خواهد بفرماید که مهریه به خود زن تعلق دارد نه پدر ومادر،مهر، مزد بزرگ کردن وشیردادن و نان دادن به او نیست، نکته سوم این که با کلمه نحله کاملاً تصریح می کند که مهر، هیچ عنوانی جز عنوان تقدیمی و پیشکشی وعطیه وهدیه ندارد (تفسیر فخر رازی، ج9، ص108)
بنابراین مهریه از احساسات دقیق و عطوفتآمیز مرد ناشی شده نه از احساسات خشن و مالکانه او، آنچه از ناحیه زن در این امر دخالت داشته، حسن خودداری مخصوص او بوده نه ضعف و بی اراده بودن او، مهریه تدبیری است از ناحیه قانون خلقت برای بالا بردن ارزش معنوی زن و قرار دادن او در سطح عالیتری.
در حقیقت ارزش معنوی مهریه برای زن بیش از ارزش مادی آن است.(نظام حقوق زن در اسلام، ص206)
گذشته از اینها میتوان مهریه را بعنوان یک پشتوانه اجتماعی برای زن محسوب کرد زیرا در صورت جدایی زن و مرد، زن متحمل خسارت بیشتری میشود زیرا مرد طبق استعداد خاص بدنی معمولاً در اجتماع نفوذ و تسلط بیشتری دارد و همچنین مردان برای انتخاب همسر مجدد امکانات بیشتری دارند ولی زنان بیوه با از دست رفتن سرمایه جوانی و زیبایی امکاناتشان برای انتخاب همسر جدید کمتر است مهریه چیزی به عنوان جبران خسارت برای زن و وسیلهای برای تأمین زندگی آینده اوست
صدقاتهن و اجورهن چه نسبتی با مهریه دارد؟
در آیه 4 سوره نساء فضای بحث در ازدواج دائم است که از مهریه به عنوان صداق نام برده که به صداقت و راستی در بیمان ازدواج اشاره ضمنی دارد واز حیث محتوی بار معنوی بیشتری نسبت به کلمه اجورهن دارد کلمه اجورهن که در آیه 24 سوره نساء آمده تنها به اجر مالی ازدواج اشاره دارد که فضای بحث در ازدواج موقت است. بدون شک مراد از «استمتاع» در آیه یاد شده، نکاح موقت (متعه) است و به اتفاق همه مسلمانها ـ اعم از شیعه و سنی ـ نکاح موقت در عصر پیامبر صلی الله علیه و آله شایع بوده است. مفسران از صحابه و تابعین (مانند: ابن عباس، ابن مسعود، ابی بن کعب، قتاده، مجاهد، ابن جبیر) و نیز در مذهب اهل بیت، جملگی در مورد دلالت آیه بر ازدواج موقت اتفاق نظر دارند. البته برخی از اهل سنت، نکاح متعه را از احکامی میدانند که نسخ شده است؛ ولی دیدگاه فقه شیعه همان است که گفته شد.اما کلمه مهریه در فارسی شامل هر دو مورد میشود.
در اسلام به کدامیک از شیربها و مهریه اشاره شده است و چرا؟
مهریه، مورد تأیید کامل اسلام و بلکه شرط عقد است ولی شیربها چنین نیست؛ گرچه میتوان آن را به عنوان شرطی در ضمن عقد قرار داد.
حداکثر مهریه ای که یک دختر می تواند پیشنهاد کند چه مقدار است ؟
در مورد حداکثر مهریه از نظر شرعی نمیتوان مقدار معینی را تعیین کرد. البته در روایتی طولانی از امام رضا علیه السلام آمده است که: «مهریه در سنت پانصد درهم میباشد و این از جهتی شبیه مهریهای است که خداوند برای حورالعین قرارداده است و آن عبارت است از یکصد تکبیر یکصد حمد یکصد تسبیح یکصد تهلیل و یکصد صلوات» (بحار الانوار ج93 ص 170 روایت 10 باب 2 تلخیص و نقل به معنی). البته این روایات دلالت بر حسن و استحباب تعیین مهریه تامقدار فوق دارد و الزامی در این زمینه در کار نیست. در عین حال به نظر میرسد با شرایط کنونی جامعه بهتر است حد متوسط معمول در جامعه را رعایت کنید.
اگر مهریه اجرت در مقابل حق استمتاع مرد از زن باشد پس مرد نیز چنین حقی در مقابل استمتاع زن از او خواهد داشت؟
در این جا مغالطه بزرگی رخ داده و آن این است که «برقراری روابط جنسی» با پرداخت مبلغی پول حلال میشود. اصل حلیت ازدواج به اجرای صیغه نکاح با شرایط ویژهای است که در شریعت اسلامی مفصلاً بیان شده است و مهریه یکی از عناصر و شرایط لازم آن میباشد؛ لیکن سؤال این است که اگر این مسأله را «اجرت» بنامیم، اجرت در برابر چه چیزی است؟ واقعیت آن است که حلیت و حرمت رابطه جنسی امری وضعی است و همان طور که شارع با یک کلمه مثل «زوّجت» میتواند حکم به حلیت کند، به وسیله هر عامل دیگری نیز میتواند... .
تمتع دو جانبه، یک مطلب است، ولی حق استمتاع و وظیفه زن در برابر مرد مسأله دیگری است و همین نکته تفاوتهای حقوقی خاصی را پدید میآورد. در مسأله ازدواج زن باید در برابر مرد تمکین کند و بدون عذر موجه عقلی و شرعی، نمیتواند از قرار دادن خود در اختیار مرد خودداری نماید؛ هر چند هیچ تمایل جنسی نداشته باشد؛ ولی در جانب مقابل نمیتواند خود را به عمل جنسی الزام کند و در ازدواج دائم زن تنها هر چهار ماه یک بار حق آمیزش دارد. بنابراین در این رابطه یک تکلیف برای زن وجود دارد که حتی در صورت عدم میل باطنی، باید به آن اقدام نماید. بنابراین چه مانعی دارد اگر شارع به ازای آن تکلیف، حقوقی نیز مانند مهریه برای زن وضع کند؟ کما این که اگر از طرف کارفرما به کارپردازی مأموریت داده شود که به یک کشور خارجی سفر نماید و عملی را انجام دهد، باید حق مأموریت او را بپردازد، هر چند کارپرداز در این سفر به سیر و سیاحت نیز میپردازد و آنچه را که برخی برای آن میلیونها تومان صرف میکنند به راحتی و با مخارج کارفرما به دست میآورد؛ در حالی که این مسأله مانع پرداخت حقوق به او نیست.
مسأله دیگر مشکلات بارداری و ارضاع است که هر چند در مسأله هم دخیل باشد، ولی دلیل بر این نیست که علت انحصاری باشد. اگر علت انحصاری مشکلات، بارداری و ارضاع باشد، باید این حکم در مورد زنان نازا، مواردی که نطفه مرد نابارور است، در صورت عزل، در یائسه، در موردی که قبل از دخول، نکاح با فوت یا طلاق فسخ شود و تخصیص خورده باشد، در حالی که چنین نیست.
آیا به اجرا گذاشتن مهریه (گرفتن مهریه از شوهر) مورد تأیید اسلام است؟ آیا این کار وسیلهای برای امرار معاش و سودجویی عدهای از خانمها نمیشود؟
مهریه یکی از حقوق زن است که برعهده شوهر است. حال اگر در عقد ازدواج مقدار مهریه معلوم شده که به آن "مهرالمسمی" میگویند، مرد باید تمامی آن را به زنش بپردازد. اگر در عقد مقدار مهریه مشخص نشده باشد "مهریة المثل" یعنی مقدار مهریهای که امثال این زن از شوهرانشان میگیرند، باید شوهر به زنش بپردازد. در روایت وارد شده که حلالترین مال برای زن مهریهای است که از شوهرش دریافت میکند.
درست است که ازدواج هدف دیگری را دنبال میکند و هدف ازدواج پول در آوردن و کاسبی زنها نیست، ولی قرار دادن سهم از رسوم بشری از اول خلقت تاکنون بوده و ادیان الهی مخصوصاً اسلام آن را تأیید کرده است. گرچه روایات تأکید بر کم بودن مقدار مهریه دارد. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: "أفضل نساء أمتی أصبحهن وجهاً و أقلهن مهراً؛ بهترین زنان امت من، زیباترین و کمترین آنها از حیث مقدار مهر میباشند".( وسائل الشیعه، ج 15، ص 10)
اگر مرد و زن بر مقدار مهریه توافق کردند گرچه بسیار زیاد باشد، بر مرد واجب است آن را به زنش بپردازد. قرآن میفرماید: "و آتوا النساء صدقاء تهنّ؛ مهریه زنان را بپردازید".
در روایات آمده است: "اگر مردی قصد داشته باشد که مهریه زنش را نپردازد، زناکار محسوب میشود یا به منزله سارق و دزد است". (وسائل الشیعه، ج 15، ص21، 22)
بنابراین پرداخت مهریه زن واجب است و نپرداختن آن و عدم رضایت زن گناه دارد و مرد آن را به زن مدیون است. مرد باید بعد از ازدواج درصدد پرداخت مهریه زنش باشد و سعی کند هر چه زودتر مانند بقیه بدهکاریهایش آن را بپردازد تا زن مجبور نشود آن را درخواست کند.
اگر شوهر آن را نپرداخت، میتواند از راههای قانونی آن را دریافت کند. البته این در صورتی است که زن نخواهد مهریه خود را ببخشد. اگر مهریه را ببخشد، این حق او است و میتواند این کار را بکند. در هر حال مهر به خواست زنان است. این حکم به عنوان یک حق برای زنان شناخته میشود تا حقوق آنان پایمال نشود، اما اگر کسانی بخواهند از این حق قانونی و شرعی استفاده نامطلوب بکنند، مقصر خودشان هستند، نه قانون. این که از قانونی سوءاستفاده شود، مشکل از قانون نیست. بسیاری از قوانین ارزشمند وجود دارد که به وسیله عدهای مورد سوءاستفاده قرار میگیرد.
چرا در اسلام حد و مرزی برای مهریه معین نشده است ؟
الف) اساسا بنای شارع مقدس بر این نیست که در تمام جزئیات زندگی قوانین خشک و ا نعطاف ناپذیری وضع کند و راه هرگونه آزادی را سد نماید. به ویژه در مسأله مهریه هرگز چنین چیزی روا نیست، زیرا:
اولاً: مهریه نوعی پیشکش و هدیه از جانب مرد و نشانگر میزان عشق او به زن، و بهایی است که در این زمینه حاضر است بپردازد.
ثانیا: مقدار مهریه تابع شرایط اجتماعی و اقتصادی است و تعیین حدّ مشخص برای آن، با تغییر ارزش اقتصادی پول در زمانهای مختلف تا حدودی مشکلساز است.
ثالثا: تعیین حد در مهریه موجب محدود سازی آزادی زن میباشد. البته شارع مقدس در مواردی که مصلحت غالبی در کار باشد ممکن است آزادی افراد را محدود کند، ولی قطعا در این مورد مصلحت اهمی در کار ندیده است.
رابعا: مهریه هر قدر هم که باشد جنبه تحمیلی بر مرد ندارد، زیرا ازدواج نوعی عقد است که با رضایت طرفین حاصل میشود و اگر فردی که از وی خواستگاری شده حاضر به ازدواج با مهریه سبک نباشد، فرد میتواند دیگری را برگزیند. در اینجا نمیتوان بهانه آورد که من در دل خواستار اویم، زیرا اگر بنا باشد خواسته دل من حاکم باشد، چرا خواسته دل زن هم که فلان مبلغ مهریه است عملی نشود؟
خامسا: اسلام از نظر اخلاقی تأکید زیادی بر کم کردن مهر قرار داده است، ولی هرگز اجباری در این زمینه نکرده است، زیرا چنانکه گفته شد مصلحت غالبی ندیده است.
آیا اسلام این موضوع را درک نکرده است که یک جوان برای رسیدن به همسر خویش و فرد مورد علاقه خود ممکن است هر شرطی را بپذیرد...؟
اسلام این مسأله و دهها مسأله مشابه آن را درک کرده و به آنان گفته که خداوند به شما عقل و چشم و گوش داده، لذا حواس خود را جمع کنید، عقلتان را به کار گیرید، با دیگران نیز مشورت نمایید و راهی معقول در پیش گیرید که در آینده انگشت ندامت به دندان نگزید! یکی از اشتباهات بزرگ این است که انسان به جای اندیشه و تأمل در امور همواره منشأ اشکال را در جای دیگر ببیند و تقصیر خود را به گردن دیگران، خدا، قانون و... بیندازد.
آیا مردی که ازدواج میکند و مهریه همسرش مقداری است که برای تهیه آن رنج زیادی لازم است، از نظریه شرعی آن مهریه درست است...؟
اولاً: مرد میتواند از اول چنان مهریهای را نپذیرد و با دیگری ازدواج کند، بالاخره کسی که در برابر چیزی متعهد شد باید به تعهد خود عمل نماید.
ثانیا: مسائل حقوقی همه الزام آور هستند و فرقی نمیکند که مهریه باشد یا غیر آن.
ثالثا: هیچ تکلیفی بیش از توان انسان وجود ندارد. بنابراین مهریه و هر تعهد حقوقی دیگر در صورت توانایی قابل پرداخت است. البته مرد نمیتواند بیجهت بهانه تراشی کند، ولی در صورتی که دارایی لازم را نداشته باشد باید آن را ولو به صورت قسطی پرداخت نماید.
اگر مرد مهریه ای را قرار دهد که الان قدرت پرداخت آن را ندارد این کلاه برداری و تضییع حقوق زن نیست ؟
لازم نیست مرد به هنگام عقد مالک مهریه باشد بله باید عرفا ولو در طول زمان قادر بر پرداخت آن باشد لذا در این موارد اگر مهریه چیزی بود که فعلا موجود نیست نمیتوان نام کلاهبرداری بر آن گذاشت.
اگر مرد در مورد پرداخت مهریه ادعای تنگدستی کند, دادگاه یا برای او مهلت تعیین می کند یا آن را به صورت اقساط می گیرد. در این صورت آیا حقوق زن تضییع نمی شود؟
اگر برای دادگاه احراز شود که بدهکار قادر به پرداخت بدهی خود میباشد از تقسیط خودداری خواهد نمود ولی درصورتی که فرد واقعا قادر به پرداخت یکجا نباشد آیا چارهای جز تقسیط وجود دارد؟ ما نباید به هنگام عقد چشمهای خود را ببندیم و آنگاه از قانون انتظار داشته باشیم که سهلانگاری ما را جبران نماید. البته ممکن است در مواردی دادگاه نیز دچار خطا شود که در این صورت با مراجعه به مقامات بالاتر باید مساله را پیگیری نمود.
آیا زوجه می تواند هر وقت که بخواهد مهریه خود را از شوهرش مطالبه کند؟
بلی زوجه میتواند مهریه خود را بعد از عقد مطالبه نماید. وارثان نیز باید قبل از تصرف در ارث دیون میت را بپردازند و مهریه زن جزء دیون میت میباشد که باید قبل از تقسیم و تصرف در ارث از اموال میت پرداخت شود